چقدر دلتنگ نوشتن بودم ... 
بدون ِ هیچ پیش فرضی ... بدون قصدی ... غرضی ... خطبه ای ... خطابه ای ... 
فقط همین که انگشتانم دکمه های کی بورد را لمس کند ، همین که صفحه ی خانه ی شیشه ای ام پیش رویم باز باشد ... 
همین که انقدر سکوت باشد که من باشم و من ... و صد البته خدای مهربانم برایم کافی ست ... 
سلام...
من برگشتم ...
نوشته های مرا از شمیم ِ عشق می خوانید :)