شمیــمــ ِ عشـــق !

روزهای یک زندگی ...

شمیــمــ ِ عشـــق !

روزهای یک زندگی ...

شمیــمــ ِ عشـــق !

نام ِ تو چیست ؟
شکوفه ؟ باران ؟ شوق ؟
هرچه هستی ،
نَسَب ِ تو به بهار می رسد ...


نویسندگان

دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید ...

شنبه, ۲ بهمن ۱۳۹۵، ۱۰:۰۴ ق.ظ

بسم رب الشهدا...

نسل ما دهه هفتادی ها نسل بی سامانی ست...

نسلی که آن سوی میدان را ندید... جبهه و نبرد و عشق را میگویم،این سو هم چندان خبری از عشق نبود ...

نسل ما آن روزها را که میگفتند عشق و فداکاری در جای جای ایران عزیزمان موج میزد را ندید ....

از آن همه حماسه ی عشق و جنون شاید تنها چند فیلم برایمان باقی مانده و آلبومی از عکس های پدرهایمان و نهایتا خاطراتی که فقط میشنویم ...

شاید دلیل بی کسی و تنهایی ما ، دلیل اینهمه خودخواهی و خودپرستیمان این باشد که آن روزها را به چشم ندیده ایم...

با خودم فکر میکنم مردمی که چنین عاشق هم بودند و جان و خونشان را فدای هم وطنانشان میکردند و تا پای مرگ میایستادند و میجنگیدند کجایند ؟؟؟!

اینهمه تغییر از کجا آمد؟؟؟اینهمه خودخواهی؟؟؟؟

که صرفا به خاطر شهرتی ناپاک سد کنی راه نجات انسان ها را ؟

چطووور شد که اینهمه گم شدیم میان دیده شدن ها...؟

به این فکر میکنم که بعدها تو به فرزندانت چه خواهی گفت ؟میگویی که آن روز من هم آنجا بودم؟انجا ایستادم سوختن و پرکشیدن انسان ها را تماشا کردم؟

آنجا بودم و سلفی گرفتم و فریاد کشیدم که " واااای رییییخت" ؟

آنجا بودم و نگذاشتم تا پروانه های جان بر کف که آمده بودند جان امثال ما را نجات بدهند به موقع برسند و پر و بال خودشان هم بین آنهمه بی رحمی و خودخواهی سوخت؟؟؟

آتش به آن سنگدلی از گرمی دستان نجات بخش آنها خجل شد اما شما چه ؟

حالا که پای تلویزیون هایتان نشسته اید و با شور و هیجان حضور سبزتان را در صحنه به تصویر میکشید شرم نمیکنید ؟؟؟!!!!

دلتان نمیسوزد و وجدان نداشته تان درد نمیگیرد از اینکه چند دختر وپسر یتیم شدند و چند زن بیوه شد و جگرش سوخت و چند پدر و مادر سیاه پوش فرزندشان شدند؟؟؟

درد نمیکشید از اینکه شاید کمی بیشتر از صفر درصد شما هم سهمدارید در این فااااجعه ؟

هر کسی خودش بهتر میداند که چقدر غرق خطا و اشتباه است، اما بهتر است بنشینید و به حساب خودتان برسید قبل از اینکه به حسابتان برسند ...

چه دارید که بگویید ؟در قبال قطره قطره ی خون شهیدانمان؟نفس های بند آمده شان ، پر و بال سوخته شان،اشک یتیمانشان،قلب داغدار و جگر سوخته ی عزیزانشان و چشمهای به اشک نشسته و فریادهای شکسته در گلوی هم وطنانشان؟؟؟

و همه ی کسانی که شاید روزی به دست یاری ناجیان سرخ پوش به خون نشسته محتاج شوند ؟!

من نمیدانم چطور پاسخگویید ،هر کس مسءول کارهاییست که خودش انجام داده اما...

من دلم مییییسوووزد ...

مثل دل دختری که هنوز تن بابایش زیر آوار است....


موافقین ۳ مخالفین ۰ ۹۵/۱۱/۰۲
شمیم ِ عشق

نظرات  (۱)

۰۲ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۳۷ منتـــظر المـهـدی۳۱۳
تأمل برانگیز بود سپاس
پاسخ:
آدم از وجود ِ خودش و امثال ِ خودش شرمنده میشه ... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی