شمیــمــ ِ عشـــق !

روزهای یک زندگی ...

شمیــمــ ِ عشـــق !

روزهای یک زندگی ...

شمیــمــ ِ عشـــق !

نام ِ تو چیست ؟
شکوفه ؟ باران ؟ شوق ؟
هرچه هستی ،
نَسَب ِ تو به بهار می رسد ...


نویسندگان

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسین ع» ثبت شده است

بیا بنشین گریه کنیم رفیق ...

شنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۵، ۱۱:۴۷ ق.ظ
خیلی سخت است ...
خیلی سخت است مدام بخواهی تظاهر کنی ...
تظاهر کنی که حالت خوب است ، که دلگیر نیستی که اصلا شب ها خواب بیابان نمیبینی ... 
که بخواهی لبخند بزنی به روی کسی که دوستش داری ،
 که مبادا دلش را غم بگیرد اما تا صورتت را برگرداندی ابر چشمانت باریدن بگیرد ...
خیلی سخت است که حتی دلت از او هم بگیرد ...
دارم کم می آورم ...
اینجایی که خودم هستم ، دلم نیست ، روحم نیست ، جانم نیست ...
دلم جایی میان میلیون ها نفر دارد فریاد لبیک یا حسین سر میدهد ...
روحم مانند شبحی سرگردان آواره ی بیابان های کربلاست ...
جانم ...
جانم میان شبکه های ضریح عباس (ع ) جامانده است ...
و هیچ کس این حرف ها را نمی فهمد ...
که چقدر برایم نفس کشیدن سخت شده ...
 که چقدر دلتنگم ...
که چقدر بغض گلویم را میفشارد ...
که چقدر چشم هایم درد میکنند ...
هیچ کس نمیفهمد تمام رنج و سختی و غصه هایم را جمع کرده بودم بروم پیش پای عباس  (ع) ببارم ...
تا آرام بگیرم ... اما نشد ...
هیچ کس نمیفهمد
که امید داشتم امسال بین آن همه زائر ، میان گرد و خاک و ازدحام عطر نفس های آقا (عج ) را حس کنم ..
هیچ کس نمیفهمد که قلبم دارد میترکد از دلتنگی و من به روی خودم نمی آورم ...
هیچ کس نمیفهمد چقدر سخت است ...
و به حال زار من نیشخند میزنند ، حتی عزیزانم ...
+
یا رب الحسین (ع)
تنها تو میدانی چه میگذرد در سینه ام ...
مرا دریاب که محتاج نگاهتم ...
۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۹۵ ، ۱۱:۴۷
شمیم ِ عشق