شمیــمــ ِ عشـــق !

روزهای یک زندگی ...

شمیــمــ ِ عشـــق !

روزهای یک زندگی ...

شمیــمــ ِ عشـــق !

نام ِ تو چیست ؟
شکوفه ؟ باران ؟ شوق ؟
هرچه هستی ،
نَسَب ِ تو به بهار می رسد ...


نویسندگان

باورم کن ....

جمعه, ۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۷:۰۷ ب.ظ

باورم کن...

وقتی میگویم دوستت دارم...

وقتی میگویم معجزه ی زندگی ام هستی...

وقتی میگویم چه خوب شد که تمام زندگی ام شدی....

باورم کن 

وقتی میگویم اگر نبودی معلوم نبود چه به سر خودم و زندگی ام می آوردم....

باورم کن عاشقانه ترین اعجاز خدا....

وقتی میگویم هنوز هم که هنوز است بودنت را باورم نمی شود...

اگر نبودی...

واگر خدا دستانم را به دستانت نمیرساند

قلبم می مرد...‌

میدانی؟تمام زیبایی یک زن ٬

نه٬اصلا تمام زندگی یک زن به زنده بودن قلبش است...

اگر تو را نمیداشتم٬قلبم می مرد...‌

دوباره زمستانی میشد و سرد..‌‌.

اصلا 

 همه چیز از سرمای وجودش یخ میزد...

و بازمیگشت به همان روزگار چندماهه ی قبل از سیزده فروردین یکهزار و سیصد و نود و سه....

به همان روزهایی که قلب یخی اش با خدا هم قهر بود...

یا شاید به روزگار هفده ٬هجده ساله بودنش....

شاید هم کاری میکرد که تا ابد از آغوش پر مهرخدا طرد میشد...

نمیدانم....

فقط میدانم تو باید باورم کنی جان جانان من....

تو.............


موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۱۱/۰۹
شمیم ِ عشق

نظرات  (۱)

کاش باورم کنه:)آخه باورم نداره
پاسخ:
باور میکنه ...
بالاخره باور میکنه ... ! :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی