شمیــمــ ِ عشـــق !

روزهای یک زندگی ...

شمیــمــ ِ عشـــق !

روزهای یک زندگی ...

شمیــمــ ِ عشـــق !

نام ِ تو چیست ؟
شکوفه ؟ باران ؟ شوق ؟
هرچه هستی ،
نَسَب ِ تو به بهار می رسد ...


نویسندگان

دوست ِ عزیز ، پایتان را جمع کنید لطفا !

شنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۵، ۰۱:۴۸ ب.ظ

چیزی که میخواهم بگویم اصلا نصیحت نیست ، برداشت من از زندگی ست و کمی درد و دل ... همین ! 


راستش من فکر میکنم کم کم ما آدم ها داریم از مسئول بودن  به سمت ِ فرا مسئولیت پذیری پیش میرویم ... 

به گمانم این روند اصلا خوب نباشد ، اصلا شاید باعث رشد بیش از اندازه ی پاهایمان شود .... 

حتی اگر سن ِ رشدمان خیلی خیلی سال پیش تمام شده باشد ! 

باور نمیکنید ؟ نگاهی به اطرافتان بیاندازید .. ببینید آدم ها چقدر نامتناسب و بد اندام شده اند ...

اغلب پاهایشان خیلی خیلی دراز تر از دست و بالا تنشان شده ...

مثلا ، یک نفر را میبینی که اصلا دستش به دست ِ کسی نمیرسد تا جرعه آبی به لب ِ تشنه اش برساند 

یا اینکه دستش را بگیرد و یک یا علی بگوید و کمکش کند تا بلند شود ، 

اما انقدر پاهایش دراز است که گلیم ِ خودش برایش کافی نیست و 

اغلب روی زیر انداز های هر چند کهنه و زهوار در رفته ی دیگران هم دراز میشود ... ! ! ! 

دیدید ؟ شما هم دیدید ؟ نه ... اصلا منظورم این نبود که حالا که متوجه شدید کلاه قضاوت بر سر بگذارید و حکم به مجازات دهید !

قبل از هر حرفی نگاهی هم به درون ِ آینه بیاندازید ... اندام خودتان چطور است ؟ شما پاهای کشیده و بلندی ندارید ؟

راستش را بخواهید این روزها اطرافمان پر شده از این آدم ها و چه بسا که خودمان هم یکی از آن هاییم ... 

آدم هایی که مسئولیت های خودمان را به درستی انجام نمی دهیم اما به دنبال به عهده گرفتن مسئولیت های بیشتری هستیم و 

گاهی انقدر پیش میرویم که فرا مسئول میشویم و آن وقت است که دیگر برای خودمان یک پا خدا میشویم و به خودمان 

حق میدهیم که بنشینیم و درباره ی همه ی آنهایی که میشناسیم و نمی شناسیم نظر بدهیم ، درباره ی همه چیزشان

حتی خصوصی ترین مسائل زندگی شان ... 

به خودمان حق میدهیم درباره ی رفتار مردم ، لباس پوشیدنشان ، غذا خوردنشان ، پول خرج کردنشان ، خوابشان ، ازدواج کردنشان ، 

همسر داری شان ، بچه دار شدنشان ، اسم ِ بچه هایشان ، شغلشان ، حتی مرگشان ...

حرف بزنیم ، نظر بدهیم ، قضاوت کنیم و خیلی وقت ها تصمیم بگیریم ...

انگار یادمان رفته ، ما خیلی که هنر کنیم باید کلاه خودمان را سفت بچسبیم تا باد نبرد ، 

انگار یادمان رفته که به ما گفته اند در زندگی دیگران گمان و تجسس نکنید ... 

انگار یادمان رفته که به ما گفته اند قضاوت کردن وقتی که علم و آگاهی اش را نداری وظیفه ی تو نیست اصلا کار خوبی نیست ...

همه ی اینها را یادمان رفته و باز هم مینشینیم و دائم میگوییم " عجب آدم های خوبی هستیم ما ...  "

دلم برای خودمان خیلی میسوزد ... ما فکر میکنیم خیلی خوبیم و امان از روزی که پرده ها بیفتد و اینهمه خوبی ما در لحظه ای نقش بر آب شود

آن روز باید به همه ی آن هایی که پاهای دراز و بد قواره مان را روی زیلو های کهنه  یا فرش های زربافتشان بی اجازه انداختیم پاسخ بدهیم 

و و ااااای بر مااااا .... 

واااااای بر ما که هیییییییییچ حرفی برای گفتن نخواهیم داشت جز پریشانی و پشیمانی و خسران ... 

جز اینکه با غایت ِ ندامت بگوییم که ما بر خودمان ستم کرده ایم ... 

آیا بخششی در کار خواهد بود ؟ قطعا پروردگار ما خیلی مهربان است و بخشنده و هیچ شکی در آن نیست ! 

اما انسانی  که نشستیم و درباره اش نظر دادیم و بریدیم و دوختیم و تنش کردیم و به گوشش رسید و دلش شکست ، یا به گوشش نرسید و 

روز حساب از حرف های ما آگاه شد ، ما را خواهد بخشید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

وای بر تو ای انسان ِ فراموشکار ... 

وای بر تو که روزی چند بار والضالین ِ کشیده ای میگویی و باز میروی سمت ِ گمراهی ... 

وای بر تو که نمیبینی خدا چقدر دوستت دارد و چقدر این همه مشکلات و دغدغه های جور و واجور دور و برت میریزد 

تا سرگرم زندگی خودت شوی و نروی سمت ِ جایی که جز خسران و شرمندگی عاقبت دیگری نخواهد داشت .... 

 وای بر تو ای انسان ِ ناسپاس ... 

وای بر تو که می نشینی و اینهمه حرف میزنی و مینویسی و آخر کار هم روی کلمه ی ذخیره و انتشار کلیک میکنی و تمام ! 

و فراموش میکنی هر آن چه که خودت گفته ای را ... و باز گمراهی ...

و نمیدانی ، اگر خدا ستار العیوب نبود ، حتی برای ثانیه ای در این دنیا آبرویی برای هیچچچچ کداممان نمی ماند ... 

و باز دنبال ِ یافتن ِ زشتی های دیگرانی ... 

کاش خدا یاریمان کند پاهایمان را روی گلیم ِ خودمان جمع کنیم ... ! 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۵/۰۲
شمیم ِ عشق

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی